کلاس های خصوصی آمادگی آزمون ها ی IELTS ، TOEFL ، GRE و زبان تجاری

کلاس های خصوصی آمادگی آزمون ها ی IELTS ، TOEFL ، GRE و زبان تجاری

تدریس خصوصی تکنیک های آزمون آیلتس IELTS ، تافلTOEFL ، جی آر ای GRE و آموزش مکالمات تجاری و مکاتبات بازرگانی به زبان انگلیسی
کلاس های خصوصی آمادگی آزمون ها ی IELTS ، TOEFL ، GRE و زبان تجاری

کلاس های خصوصی آمادگی آزمون ها ی IELTS ، TOEFL ، GRE و زبان تجاری

تدریس خصوصی تکنیک های آزمون آیلتس IELTS ، تافلTOEFL ، جی آر ای GRE و آموزش مکالمات تجاری و مکاتبات بازرگانی به زبان انگلیسی

اصطلاحات انگلیسی



Dig in!
بزن تو رگ – بزن به بدن

مثال: 
Ok. Dinner’s ready. Dig in!
خب، شام حاضره. بزن تو رگ!
---------------------------------

He / she doesn’t give a damn about it.
عین خیالش نیست.

مثال:
He’s failed the exam again but doesn’t give a damn about it.
او دوباره در امتحان رد شده، ولی عین خیالش نیست.
--------------------------------------------------------------------------

Get off my back!
دست از سرم بردار – راحتم بگذار – انقدر به من گیر نده!

مثال: 
Stop picking on me. Get off my back!
انقدر به من گیر نده. دست از سرم بردار!
---------------------------------------------

Don’t give me that!
این حرف ها سرم نمیشه – واسه من دروغ سر هم نکن.

مثال:
Don’t give me that! I wasn’t born yesterday.
واسه من دروغ سر هم نکن! من بچه نیستم.
---------------------------------------------------


اصطلاحات انگلیسی با مثال

Scare the hell out of sb
(کسی را) از ترس زهره ترک کردن

A: Don’t play that joke on me again. You scared the hell out of me.
الف: دیگر با من این شوخی را نکن. از ترس زهره ترکم کردی.

B: I’m really sorry. I didn’t mean to scare you.
ب: خیلی عذر می خواهم. نمی خواستم تو را بترسانم

اصطلاحات انگلیسی



On purpose

عمداً، از روی قصد
For a reason, deliberately

NOTE: This idiom is usually used when someone does something wrong or unfair.

Do you think that she didn't come to the meeting on purpose?
آیا فکر می کنی که او عمداً به جلسه نیامد؟

It was no accident that he broke my glasses. He did it on purpose.

او تصادفی عینک مرا نشکست. عمداً این کار را انجام داد.


اصطلاحات زبان انگلیسی همراه با معنی فارسی - English Idioms

Look down on sb
(به کسی) به دیده تحقیر نگریستن
--------------------------------------
A: Why is Lisa so lonely? Nobody wants to socialize with her.
چرا لیزا انقدر تنهاست؟ هیچکس نمی خواهد با او معاشرت کند.

B: It’s her own fault. She’s so arrogant. She looks down on everybody.
تقصیر خودش است. خیلی متکبر است. به همه به دیده تحقیر نگاه می کند.


اصطلاحات زبان انگلیسی همراه با معنی فارسی - English Idioms


Take sb for granted

قدر کسی را نداستن – بی اهمیت پنداشتن کسی
-------------------------------------------------------
A: Do your children appreciate what you’ve done for them?
بچه هایت قدر زحماتت را می دانند؟

B: No. They take me for granted. They’re so thankless.
نه. آنها قدر مرا نمی دانند. خیلی قدرنشناس اند.