کلاس های خصوصی آمادگی آزمون ها ی IELTS ، TOEFL ، GRE و زبان تجاری

کلاس های خصوصی آمادگی آزمون ها ی IELTS ، TOEFL ، GRE و زبان تجاری

تدریس خصوصی تکنیک های آزمون آیلتس IELTS ، تافلTOEFL ، جی آر ای GRE و آموزش مکالمات تجاری و مکاتبات بازرگانی به زبان انگلیسی
کلاس های خصوصی آمادگی آزمون ها ی IELTS ، TOEFL ، GRE و زبان تجاری

کلاس های خصوصی آمادگی آزمون ها ی IELTS ، TOEFL ، GRE و زبان تجاری

تدریس خصوصی تکنیک های آزمون آیلتس IELTS ، تافلTOEFL ، جی آر ای GRE و آموزش مکالمات تجاری و مکاتبات بازرگانی به زبان انگلیسی

Phrasal Verbs - افعال عبارتی - افعال دو کلمه ای

افعال عبارتی (Phrasal Verbs) با Forward



Bring forward

جلو انداختن، پیش کشیدن

Syn. Arrange to have earlier (e.g. a meeting)

Example:

They’ve brought the meeting forward to this Saturday.

آنها ملاقات را تا این شنبه جلو انداختند.

-------------------------------------------

Put forward 

پیشنهاد دادن، مطرح ساختن

Syn. Make a suggestion , etc.

Example:

I’d like to put forward a proposal for improving sales.

مایلم طرحی را برای بهبود فروش مطرح کنم. 

اصطلاحات انگلیسی با معنی فارسی

 

Look for trouble
دنبال دردسر گشتن
 
--------------------
A: Our teacher this term is very strict. If I were you, I’d always come to class prepared. 

الف: معلم این ترم مان خیلی سخت گیر است. اگر جای تو بودم، همیشه آماده سر کلاس می آمدم

B: Ok, I will. I’m not looking for trouble.

ب: باشه این کار را می کنم. من دنبال دردسر نمی گردم

 

اصطلاحات زبان انگلیسی با معنی

 


Money doesn’t grow on trees
پول (که) علف خرس نیست


A: Let’s take our vacation on Hawaii. My sister says it’s unique.

الف: بیا تعطیلاتمان را در هاوائی بگذرانیم. خواهرم می گوید بی نظیر است.

 

B: But darling we can’t spend $10,000 on a two-week vacation. Money doesn’t grow on trees.

ب: ولی عزیزم ما نمی توانیم ده هزار دلار خرج یک تعطیلات دو هفته ئی کنیم. پول که علف خرس نیست.

 

اصطلاحات انگلیسی با مثال

Scare the hell out of sb
(کسی را) از ترس زهره ترک کردن

A: Don’t play that joke on me again. You scared the hell out of me.
الف: دیگر با من این شوخی را نکن. از ترس زهره ترکم کردی.

B: I’m really sorry. I didn’t mean to scare you.
ب: خیلی عذر می خواهم. نمی خواستم تو را بترسانم