آموزش تصویری اصطلاحات کاربردی، روزمره و عامیانه زبان انگلیسی همراه با معنی فارسی
اصطلاحات پر کاربرد زبان انگلیسی با معنی فارسی و مثال
Have nerves of steel
اعصاب پولادین داشتن (اعصاب قوی داشتن)
مثال:
A: I can’t figure out how john can keep his cool in difficult situations.
الف: سر در نمیاورم جان چطور می تواند در موقعیت های دشوار خونسردیش را حفظ کند.
B: Yeah. He never loses his temper. He has nerves of steel.
ب: آره. هیچ وقت از کوره در نمی رود. اعصابش از فولاد است.
اصطلاحات کاربردی و روزمره زبان انگلیسی با معنی فارسی همراه با مثال
Keep something under your hat
چیزی را از دیگران مخفی نگه داشتن - در دل خود نگه داشتن
مثال:
You should keep the news under your hat.
تو باید این خبر را از دیگران مخفی نگه داری.
Look down on sb
(به کسی) به دیده تحقیر نگریستن
--------------------------------------
A: Why is Lisa so lonely? Nobody wants to socialize with her.
چرا لیزا انقدر تنهاست؟ هیچکس نمی خواهد با او معاشرت کند.
B: It’s her own fault. She’s so arrogant. She looks down on everybody.
تقصیر خودش است. خیلی متکبر است. به همه به دیده تحقیر نگاه می کند.